Best Actor
Best Actor Sam Derakhshani
درباره وبلاگ


sam and assal
آخرین مطالب
نويسندگان

 

-------------------------------------------

متنی را که در این پست میبینید توسط نادیا جون نوشته شده است

نادیا جون از بچه های وب my starاست

وتونسته در سفر اقای سام درخشانی به شیراز برای برنامه خوشاشیرازمهر92 اقای درخشانی ببینه

به علت حجم بالای عکسها لطفا تا لودشدن کامل صبرکنید

 

 

عکس ها و گزارش خبری نادیا نیوز

اینجا جایی که داشتم درباره ی مای استار و شماها حرف میزدم و اقای درخشانی مشتاق شد بیاد مای استار و گفت آدرسش مای استاره..بعد من گفتم نه و آدرس رو این کاغذ نوشتم و دادم بهشون..اقای درخشانی هم کاغذ رو گرفت و داشت میخوندش و گفت این وب میشناسم ..حتما میام..

 

اینجا هم کاغذ رو گذاشت تو جیبش و به بقیه ی حرفام گوش داد

 

اینجا من داشتم حرف میزدم که یه اقایی اومد امضا بگیره منتظر ایستاده بود تا حرفای من تموم شه اما از اونجا که من میدونستم حرفام طولانیه و واسه اینکه بیشتر پیش اقای درخشانی باشم گفتم آقای درخشانی میخواین اول به ایشون امضا بدید بعد من بقیه ی حرفامو میزنم..اما مگه من طاقت آوردم حرف نزنم..درحالی که داشتن امضا میکردن گفتم آقای درخشانی اون عکسی که با آقای اوجی گرفته بودی و شدید همدیگرو بقل کرده بودید و لوپاتونو چسبونده بودید بهم یادتونه که اقای درخشانی خندش گرفت و یه نگاهی به علی اوجی کرد و باهم خندیدن و علی اوجی به اقای درخشانی گفت ببین عکسمو لو دادی..منم گفتم آقای اوجی ببخشیدا اما باعث افتخار همتونه که با آقای درخشانی عکس گرفتید و میگیرید..اونم گفت بله و دستاشو به نشونه ی تسلیم شدن گذاشت رو هم و گذاشت رو سینش و سرشو هی بطرف پایین تکون داد..اقای درخشانی ما دوتا رو نگاه میکرد میخندید..اینم قضیه این دوتا عکسه بود

 

 

  اینجا هم دیگه بدون شرحه..عکس العملشون نسبت به حرفمه..که در اصل حرفای خودتونه

 

اینجا اقادرخشانی بلند شد و با چند نفر عکس گرفت بعد بلافاصله به طرف من برگشت و نگاهم کرد و ابرهاشو به نشونه ی خب ادامه بده تکون داد و منم که کلی حرف زده بودم و حرفام ته کشیده بود(اینایی که واسه شما تعریف کردن 10 درصد از حرفامه)خندیدم و گفتم هیچی دیگه..با اجازتون میخوام باهاتون عکس بگیرم(این بار دومی بود که میخواستم عکس بگیرم و گررررررفتم خخخخ) اقای درخشانی گفت بفرمایید بعد من گفتم آقای درخشانی از پرحرفیای من که ناراحت نشدید اینا حرفای طرفدارانتون و دوسال نیم حرفی بود که تو دل خودم جمع شده بود..اقای درخشانی همین خنده ی خوشکلشو که تو عکس میبینید زد و گفت نه شما لطف دارید............

این جا هم اولین جایی بود که از نزدیک نزدیک اقای درخشانی رو دیدم..اقای درخشانی رو کرده بودن تو ماشین و در رو قفل کرده بودن منم رفتم پشت شیشه و باهاشون حرف زدم و گفتم من طرفدارتون هستم..تو هتل حتما باید ببینمتون و..
که اقای درخشانی بخاطر من شیشه رو کشید پایین و گفت دفترتون رو بدید..منم مردم از ذوق مرگی و دفترم رو دادم و گفتم واااااااایییییی آقای درخشانی عاششششقتونم........

 

-----------------------------------------------

ممنون نادیا جوووووووووونم

اینم ادرس وب my star

http://www.voooo.blogfa.com

به مدیریت سحر جون

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 104 صفحه بعد
پيوندها